حکایت زیبای هنر بخشیدن یک روز دو دوست با هم و با پای پیاده از جاده ای در بیابان عبور می کردند.بعد از چند ساعت سر موضوعی با هم اختلاف پیدا کرده و به مشاجره پرداختند.وقتی که مشاجره آنها بالا گرفت ناگهان یکی از دو دوست به صورت دوست دیگرش سیلی محکمی زد .بعد از این ماجرا آن دوستی که سیلی خورده بو...
بیشتر بخوانید...داستان مرد کشاورز روزگاری یک کشاورز در روستایی زندگی می کرد که باید پول زیادی را که از یک مرد بدجنس قرض گرفته بود، پس می داد. کشاورز دختر زیبایی داشت که خیلی ها آرزوی ازدواج با او را داشتند. وقتی مرد بدجنس طمعکار متوجه شد کشاورز نمی تواند پول او را پس بدهد، پیشهاد یک معامله کرد و گفت اگر با...
بیشتر بخوانید...
سه پرسش سودمند زمانی که شایعه ای را می شنوید و قصد انتقال آن به دیگری را دارید بحث کوتاه فلسفی زیر را در ذهن خود مرور...
بیشتر بخوانید...
ببر درنده [عکس ببر طلایی golden ti...
بیشتر بخوانید...
درس زندگی از یک دختر 7 ساله!...
بیشتر بخوانید...
گنجشک...
بیشتر بخوانید...
پدر عصبانی در اور...
بیشتر بخوانید...
از روی بدشانسی یا خوش شا...
بیشتر بخوانید...حکایت پادشاهی با یک چشم و...
بیشتر بخوانید...آدرس: شهرستان فومن، میدان ولیعصر(شهرداری)، خیابان باهنر، بطرف مسجد بالامحله، جنب بلورفروشی محمد خوشبین، داخل کوچه، موسسه حاميان سلامت روان --- تلفن: 09337499615 --- وبسايت: www.hsr.vcp.ir --- ايميل: [email protected] --- کانال تلگرام: hsr1383@
طراحی قالب از s5themes.